إلیٰ مَتیٰ

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

اینکه میگن علم حضوری واقعا عجیبه چون خیلی ها ممکنه سطح مطالعاتی بالای داشته باشند اما درک نه

اغلب میخونیم ومیخونیم ومیخونیم بدون تمرین و نتیجه اش میشه تلنبار شدن یک مشت اطلاعات که به خاطر رکودشون فساد میاره

رفته بودم بیرون خیلی بی حجابی دیدم دنبال تذکر دادن بودم دیدم نمیشه توی اتوبوس تذکر داد توی دلم دنبال مرحله اول امر نهی از منکر گشتم دیدم خیلی کمرنگه و شاید بیشتر حس وظیفه است حس اینکه یه کاری هست که روی دوشمه نه اینکه خودش برام دغدغه باشه بلکه بیشتر عمل به وظیفه دغدغه شده برام

دنبال یه راهکار بودم برای چنین مواقعی که نمیشه به وظیفه عمل کرد که یاد اون کاغذ نوشته ها افتادم که حداقل روی یه کاغذ با یه داستان یا جمله حرفتپ بزن در همین افکار بودم که رسیدم به این شرایطش که وقتی میخای کسی رو رو امر و نهی کنی از روی دلسوزی باشه باخودم گفتم چقدر دلم به خاطر اون بی حجاب سوخت به خاطر خودش چقدر توی دلم براش نگران بودم یا اینکه فقط دنبال عمل به تکلیف بودم؟!!دیدم چقدر کم فکر میکنیم به کارهامون به اینکه داریم چکار میکنیم چکار کردیم و میخواهیم چکار کنیم؟

  • masooud masooud

این مطلب هجدهم هست که مینویسم اما به خاط اینکه اغلب از گوشی برای سر زدن به اینترنت استفاده میکنم مطلب هجدمی نیست که منتشر میکنم!

چرا؟

چون مطالبی که مینویسم نیاز به ویرایش داره مثل همین که با گوشی نمیشه ویرایش کرد

بگذریم میخواستم از چندتا جمله ی تاثیر گذار برای خودم بگم که این روزها نتیجه اش رو دیدم

اولیش این بود که یکی میگفت نمره ۱۹ گرفت سخت نیست چون که خودش معدلش توی دانشگاه شده بود ۱۹ ماهم که این ترم اخری به خودمون اومده بودیم که باید توی زندگی به خاطر برچسبی که میخوریم از هر لحاظ الگو باشیم به خاطر همین حرف انرژی گرفته بودیم البته اینو بگم بنده در طول دوران تحصیل قبل از دانشگاهم با اینکه درس نمیخوندم خوب بود اما دانشگاه جایی نیست که با شب امتحانی بودن معدل الف بشی خلاصه اینکه خوندیم و خوندیم البته نسبت به ترم های قبل که نمیخوندیم و معدلمان کمی بهتر شد ولی فهمیدم کسی که چندسال درست حسابی درس نخونده الان هم دیگه کمی دیره براش برای بیست شدن وکم کم باید بهتر شد

دومیش این بود که یکی فرمودند که دعای ندبه برای متظرین مثل قرار صبحگاهی سربازها میمونه با فرمانده شون توی قرارگاه یه وقت نشه از این قرار جابمونی البته بگذریم که ما هر وقت خواستیم با بقیه بریم نشد حالا چه سری بود نمیدونم!

سومیش اینکه ...اصلا حالا که خوب فکر میکنم این قدر از این دست موارد زیاده که نگو ولی چندتا از نتیجه هاش رو میگم گرچه این طرز بیان درست نیست

اینکه توی زندگی هر لحظه توجه باشه مراقبت باشه دائم در حال تفکر و محاسبه باشیم از هر اتفاقی و هر چیزی درس بگیریم یادمون باشه خدا مربی ماست رب ماست پس هر لحظه داره به ما اموزش میده هر چیزی که جلو روی ما قرار میگره برای ما حرف داره یکی از درس های اون مربی رحیم کریم حلیم غفور ستار العیوب حکیم رحمن ....و جامع الصفاته وبستگی داره تو حواست به کدوم صفت خدا باشه و با کدوم صفتش نفس تازه کنی

یه درس بزرگ این روزهام اینه که این جمله رو در حد خودم کمی درک کردم که به انچه میدانی عمل کن اگر میخواهی به جایی برسی البته شرطش اولویت بندیه زیاد در این مورد توضیح نمیدم چون ارزشمنده و گفتنش جفاست در حق خواننده مطلب!

تو این روزها اینو هم درک کردم که دلت با ادم ها باشه اگه دغدغه مردم رو داری گاهی وقتا هست ما دعا میکنیم براب دل خودمون صوقه میدیم برای دل خودمون کارفرهنگی میکنیم و...اما همش به خاطر اون حس رضایتی که بعدش بدست میاریم شاید بعدش برای رضای خداست که این دیگه خلوص نمیشه که اگه برای رضای خداست باید اول باشه که اگه رضای خدا اول بود اول میری اونجایی که رضای خدا اوله نه جایی که دلت باهاشه که اگه دوستت نیاز به سنگ صبور داشت تو میشی سنگ صبور نه اینکه بری فلان برنامه فرهنگی برای رضای خدا!این رو هم در همین حد توضیح میدم که حق مطلب با سوال ادا خواهد شد ولی بنده دیگر حوصله ای ندارم برای سر وکله زدن با این گوشی انهم در نیمه های شب

دلم میخواست راجع به خودخواهیهامون بنویسم راجع به روابط حاکم در فضای مجازی و انتظارهای غلط از یک خانم از دید یک حاج اقا از اینکه عادت مان شده که با عرف پیش بریم اینکه حا تقوی کمرنگ شده انقدر که اگر کسی رعایت کرد بگوییم تقوی افراطی !الله اکبر از این ذهن توجیه گر از این افکارخودپسند که حاضر نیستیم همانطور که به خودمان حق میدهیم شبیه عرف باشیم دور از حدود درست و غلطش به دیگران حق نمیدهیم که بنا به تشخیص خودشان از درست و غلط زندگی کنند انقدر حق نمیدهیم که کسی مثل من حرفهایش را در پرده ی ابهام میزند!

اینها را گفتم برای دل خودم شما مختار بودی نخوانی پس دلگیر نباش از دیگران اگر راضی نشدی!

  • masooud masooud