إلیٰ مَتیٰ

امر به معروف...یک سوزن به خودمان

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۵۹ ق.ظ

اینکه میگن علم حضوری واقعا عجیبه چون خیلی ها ممکنه سطح مطالعاتی بالای داشته باشند اما درک نه

اغلب میخونیم ومیخونیم ومیخونیم بدون تمرین و نتیجه اش میشه تلنبار شدن یک مشت اطلاعات که به خاطر رکودشون فساد میاره

رفته بودم بیرون خیلی بی حجابی دیدم دنبال تذکر دادن بودم دیدم نمیشه توی اتوبوس تذکر داد توی دلم دنبال مرحله اول امر نهی از منکر گشتم دیدم خیلی کمرنگه و شاید بیشتر حس وظیفه است حس اینکه یه کاری هست که روی دوشمه نه اینکه خودش برام دغدغه باشه بلکه بیشتر عمل به وظیفه دغدغه شده برام

دنبال یه راهکار بودم برای چنین مواقعی که نمیشه به وظیفه عمل کرد که یاد اون کاغذ نوشته ها افتادم که حداقل روی یه کاغذ با یه داستان یا جمله حرفتپ بزن در همین افکار بودم که رسیدم به این شرایطش که وقتی میخای کسی رو رو امر و نهی کنی از روی دلسوزی باشه باخودم گفتم چقدر دلم به خاطر اون بی حجاب سوخت به خاطر خودش چقدر توی دلم براش نگران بودم یا اینکه فقط دنبال عمل به تکلیف بودم؟!!دیدم چقدر کم فکر میکنیم به کارهامون به اینکه داریم چکار میکنیم چکار کردیم و میخواهیم چکار کنیم؟

  • masooud masooud

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی